هزار بار از حوالى گریه گذشتم!!!
یک بار هم نپرسیدى...
زیر این همه باران چه مى کنى!!!
اما سبز که مى شوى...
هواى بى باران آرزو مى کنم...
و از خواب سوسن ها
دسته گلى براى تو مى چینم...
ساده تر بگویم
آفتاب را آیینه مى کنم
تا تو را زیباتر ببینم ...

نظرات شما عزیزان:
Morteza 
ساعت21:08---22 بهمن 1390
دلتنگم ، مثل مادری بی سوادی که دلش هوای بچه اش را کرده ولی بلد نیست شماره اش رو بگیره .
arezoo 
ساعت12:53---8 دی 1390
عاشقت خواهم ماند بی آنکه بدانی دوستت خواهم داشت بی آنکه بگویم درد دل خواهم گفت بی هیچ گمانی گوش خواهم داد بی هیچ سخنی در آغوشت خواهم گریست بی آنکه حس کنی در تو ذوب خواهم شد بی هیچ حراراتی اینگونه شاید احساسم نمیرد پاسخ:
مرسی که سر میزنی آجی مهربونم
عطیه 
ساعت1:21---8 دی 1390
تو گفتی تا آخرش هستی و من پرواز کردم از اینکه تا اخر آخرش با من هستی و تو تا اخرش بودی و من تا آخر آخرش تنها پاسخ:
سلام عطیه جونم مرسی که اومدی
منم همیشه بهت سر میزنم اما نمیشه گاهی پیام گذاشت از این موضوع ناراحتم
نیلوفر 
ساعت18:46---7 دی 1390
سلام آجی خوبی؟فقط اومدم پستای جدیدتو بخونم برم خیلی ناز بودن...
ببخشید امروز کم نظر میزارم آخه یکم سرم شلوغه خانمی...
جبران میکنم پاسخ:
سلام به نیلو جون گلم مرسی عزیزم که همش بهم سر میزنی
ردپاهاتو توی وبلاگم همیشه میبینم مرسی که همیشه هستی گلم
|